معنی جوال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ وّ) [ع.] (ص.) بسیار جولان کننده.

کیسه، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچه خشن، پارچه خشن و یا ضخیم، یک لنگه بار، بدن (انسان)، چیزی گشاده.، در ~ کسی نگنجیدن فریب کسی را نخوردن. [خوانش: (جُ یا جَ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

بسیار جولان‌کننده، بسیار گردش‌کننده،

کیسۀ بزرگ از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار درست می‌کردند، بارجامه،
پارچۀ ضخیم و خشن،

حل جدول

گوال، تاچه

لد

مترادف و متضاد زبان فارسی

جانخانی، خرجین، عدل، گونی

گویش مازندرانی

کیسه ی پشمین که از موی بز بافته شودو از کیسه معمولی حجیم...

فرهنگ فارسی هوشیار

گردنده، بسیار جولان کننده

پیشنهادات کاربران

لد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری