پیشترک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پیشترک. [ت َ رَ] (ص تفضیلی مصغر، ق مرکب) مصغر پیشتر. کمی پیش. اندکی قبل:
پیشترک زین که کسی داشتم
شمع شب افروز بسی داشتم.
نظامی.
|| اندکی جلوتر:
زینگونه که شمع می فروزم
گر پیشترک روم بسوزم.
نظامی.
من که درین منزلشان مانده ام
مرحله ای پیشترک رانده ام.
نظامی.
جلوتر – پیش تر – پیش ترها
کمی پیش، اندکی قبل اندکی قبل کمی پیش: یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند. بودیم بیک شراب در مجلس عمر یک دوره زما پیشترک مست شدندخ (خیام)، اندکی جلوتر: من که درین منزلشان مانده ام مرحله ای پیشترک مانده ام. (نظامی)



