خسیل | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

خسیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خسیل.[خ َ] (ع ص) فرومایه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خَسائل خسال. || دون. ناکس از قوم. (منتهی الارب) (ازتاج العروس) (از اقرب الموارد). ج، خَسائل، خسال.

گویش مازندرانی

قصیل – ساقه و برگ جوی سبز که غذای مرغوبی برای دام است

فرهنگ فارسی هوشیار

فرومایه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر