گسیخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گسیخته. [گ ُ ت َ / ت ِ] (ن مف) بریده. ازهم جدا شده. رجوع به گسیختن شود.
فرهنگ معین
(گُ تِ یا تَ) (ص مف.) بریده، از هم جدا شده.
فرهنگ عمید
گسسته،
پارهشده،
حل جدول
پاره
مترادف و متضاد زبان فارسی
بریده، پاره، دریده، قطع، گسسته، منفصل، منقطع،
(متضاد) متصل
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) بریده جدا شده.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.