وامق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مَ) [ع.] (اِ.) نام عاشق عَذرا.
حل جدول
یار عذرا
مترادف و متضاد زبان فارسی
دلداده، شیدا، شیفته، عاشق، فریفته، مفتون
فرهنگ فارسی هوشیار
دوست دارنده، داویازده در بازی نرد (اسم) (بازی نرد) داوی باشد که بریاده کشند، یکی ازدوره های ملایم موسیقی قدیم.
فرهنگ فارسی آزاد
وامِق، دوستدار، عاشق،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.