منامه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
منامه. [م َ م َ] (اِخ) همان قصبه ٔ بحرین است. (فارسنامه ٔ ناصری). پایتخت و امیرنشین بحرین در جزیره ٔ بحرین که 79100 سکنه دارد. (از لاروس).
فرهنگ معین
جای خواب، جامه خواب، قبر، گور. [خوانش: (مَ مَ یا مِ) [ع. منامه] (اِ.)]
حل جدول
پایتخت کشور بحرین
فرهنگ فارسی هوشیار
منامه در فارسی پایجامه جامه ی خواب، خوابگاه، گور (اسم) جای خواب، جامه خواب، قبر گور.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.