غرامت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
تاوان، (اِ مص.) مشقت، ضرر، پشیمانی، عذاب. [خوانش: (غَ مَ) [ع. غرامه] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مالی که بابت خسارت داده یا گرفته میشود، تاوان،
زیان، ضرر،
مشقت،
(اسم مصدر) [قدیمی] پشیمانی، ندامت،
* غرامت خواستن: (مصدر لازم) تاوان خواستن،
* غرامت دادن: (مصدر لازم) تاوان دادن،
* غرامت ستاندن: (مصدر لازم) [قدیمی] = * غرامت گرفتن
* غرامت کشیدن: (مصدر لازم) [مجاز]
تاوان کشیدن، مجازات شدن،
(مصدر متعدی) [قدیمی] به عهده گرفتن غرامت، متحمل شدن تاوان و ضرروزیان،
* غرامت گرفتن: (مصدر لازم) دریافت کردن تاوان،
حل جدول
جریمه
تسو
تاوان، تسو، خسارت
تاوان، خسارت
فرهنگ واژههای فارسی سره
تاوان
مترادف و متضاد زبان فارسی
تاوان، جبران، جریمه، خسارت، ضرر، عذاب، مشقت، پشیمان
فرهنگ فارسی هوشیار
تاوان، ادای آنچه بر عهده شخص نیست
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.