سیاره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(س رِ) (اِ.) گاورس، گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.
(سَ یّ رَ یا رِ) [ع.] (اِ.) قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند.
فرهنگ عمید
(نجوم) هر جرم آسمانی که در مداری بیضیشکل میچرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور میکند. δ سیاراتی که به دور خورشید میگردند بهترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد (تیر)، زهره (ناهید)، زمین، مریخ (بهرام)، مشتری (برجیس)، زحل (کیوان)، اورانوس، نپتون و پلوتون،
[قدیمی] = سَیار
[قدیمی] کاروان، قافله،
حل جدول
قمر، ستاره، کوکب، کاروان، قافله
فرهنگ واژههای فارسی سره
جنبنده، هرباسپ
مترادف و متضاد زبان فارسی
ستاره، کوکب، کاروان، قافله
گویش مازندرانی
سنگ چین دور زمین یا باغ
فرهنگ فارسی هوشیار
ستارگان هفتگانه، و کاروان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.