معنی خاین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خاین.[ی ِ] (ع ص) خیانت کننده. دغل. ناراست. نااستوار. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (مهذب الاسماء). رجوع به خائن شود: برسدبه شما خاینان آنچه مستوجب آنید. (تاریخ بیهقی).
ز خاین دور باش ای دوست هموار
که خاین را نباشد دین بیکبار.
ناصرخسرو.
بتضریب نمام خاین بنای آن [دوستی] خلل پذیرد. (کلیله و دمنه).

فرهنگ معین

(یِ) [ع. خائن] (اِفا.) خیانتکار.

حل جدول

خیانتکار

فرهنگ فارسی هوشیار

خیانت کننده، نا استوار، دغل، نادرست

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر