جبران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جُ) [ع.] (مص م.) تلافی کردن.
فرهنگ عمید
تلافی،
* جبران کردن: (مصدر متعدی) تلافی کردن صدمه و خسارتی که به کسی وارد شده،
حل جدول
تلافی، ترمیم، تاوان، عوض، غرامت
تلافی
فرهنگ واژههای فارسی سره
بازنه ش، شیان، بازپرداخت، برگرداندن
مترادف و متضاد زبان فارسی
تاوان، ترمیم، تلافی، عوض، غرامت، مغرم
فرهنگ فارسی هوشیار
تلافی کردن، خسارت و صدمه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.