تین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تین. (هزوارش، اِ) به زبان زند و پازند انجیر را گویند. و آن میوه ای است معروف و در عربی نیز همین نام دارد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش تین، پهلوی انجیر... همریشه ٔ تین عربی. (حاشیه ٔ برهان چ معین): نبود عجب که مازوی بی مغز بی مزه یابد ازآن نوا مزه و مغز همچو تین. سوزنی. بسا تین که ضایع شود در بساتین کز انجیرخواران غرابی نبیند. خاقانی. رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و دزی ج 1 ص 156 و بحرالجواهر و تحفه ٔ حکیم مؤمن و انجیر و ماده ٔ بعد شود.
تین. (ع اِ) انجیر، تینه یکی آن. تازه و تر آن بهترین فواکه و خوشترین غذاها است کم نفخ و جاذب و محلل و مفتح سدهای کبدو طحال و ملین و اکثار آن مولد شپش «؟». (منتهی الارب). انجیر. (دهار) (از غیاث اللغات). درختی است که میوه ٔ آن شیرین و نیکوترین آن سفید سپس سرخ سپس سیاه و واحد آن تینه است. (از اقرب الموارد): پیشم آمد بامدادان آن نگارین از کروخ با دورخ از باده لعل و با دو چشم از سحر شوخ آستین بگرفتمش گفتم به مهمان من آی مر مرا گفتا به تازی ( (مورد و انجیر و کلوخ)). رودکی. دریا نه آب گر به مثل آبست چون بر لبش نه تین و نه زیتون است. ناصرخسرو. تین انجیر و عنب انگور و بادامست لوز جوز باشد گردکان، بسرو رطب خرمای تر. (بسحاق اطعمه).
تین. (اِخ) التین. سوره ٔ نودوپنجمین از قرآن کریم. مکیه. و آن هشت آیت است. پس از الم نشرح و پیش از علق: تقویم صورت ما، کردند باغبانان برخوان اگر ندانی آغاز سورهالتین. ناصرخسرو.
تین. (اِخ) کوهی است به شام. (منتهی الارب). تین و زیتون دو کوهست در شام و گفته اند تین کوههائی بین حلوان تا همدان است و زیتون کوههاست به شام. (از معجم البلدان) (مراصدالاطلاع). || کوهی است به غطفان. || نام دمشق. || نام مسجدی. مسجدی در شام. (منتهی الارب). گفته اند تین مسجد نوح است و زیتون بیت المقدس است و گفته اند تین مسجد دمشق است. (از معجم البلدان).
تین. (اِخ) دهی از دهستان جوان رود است که در بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).