معنی کسادی در فرهنگ هوشیار

کسادی

کسادی

  • مندک مندگی وازنش سرد بازاری کساد: (چو زلف لیلیم آشفتگی است حاصل عمر بضعف طالع مجنون کسادی بازار) . (واله هروی)

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی کسادی در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • کسادی (فرهنگ معین): (~.) [ع - فا] (حامص.) بی رونقی.
  • کسادی‌ (فارسی به انگلیسی): Austerity, Doldrums, Downturn, Recession, Slack, Slowdown, Sluggishness, Slump
  • کسادی (لغت نامه دهخدا): کسادی. [ک َ / ک ِ] (حامص) ناروایی متاع و کالا در بازار و بی رواجی و نداشتن خریدار. (ناظم الاطباء). عدم رواج. صاحب آنندراج گوید یاء مصدری به کساد ملحق کنند و بهمان معنی مصدری استعمال کنند از عالم (از قبیل) نقصان و نقصانی و جریان و جریانی. (آنندراج). کاسد بودن. بی رونقی و ناروایی:
    چو زلف لیلیم آشفتگی است حاصل عمر< ...ادامه مطلب...
  • کسادی (فارسی به عربی): فتره الهدوء، کآبه، کساد
  • کسادی (حل جدول): رکود
  • کسادی (مترادف و متضاد زبان فارسی): بی‌رواجی، بی‌رونقی، بی‌معاملگی، رکود،
    (متضاد) رونق