معنی مارا در فرهنگ هوشیار

مارا

مارا

  • ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع (متکلم مع الغیر) و آن گاه در حالت فاعلی باشد: مانگوییم بد و میل بناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. (حافظ. 361) و گاه در حالت مفعولی: مارا گفت: ای سروران را توسند بشمار مارا زان عدد. . . (دیوان کبیر 5: 1) و گاه در حالت اضافی: کتاب ما قلم ما. توضیح ما در تداول به ماها ودر قدیم به مایان جمع بسته شود و مراد همان ما (ضمیر اول شخص جمع) است. قدما نیز جمع ماها را بکار برده اند: سالها دفع بلاها کرده ایم و هم حیران زانچه ماها کرده ایم. (مثنوی. نیک. 929: 3) یا ما را. ضمیر منفصل شخصی اول شخص جمع در حالت مفعولی: زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش خ (حافظ. 184)

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی مارا در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • مارا (لغت نامه دهخدا): مارا. (اِخ) انقلابی فرانسه. یکی از رؤسای انقلاب فرانسه، مقتول بدست «شارلت کورده ». (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فیزیکدان و سیاستمدار فرانسه (1743-1793 م.) و نویسنده ٔ «دوست توده » و یکی از محرکین کشتارهای سپتامبر در انقلاب کبیر فرانسه بود. او در کنوانسیون نماینده ٔ گروه «منتانیارد» بود و به «دوموریه » و «ژیروندنها» حم ...ادامه مطلب...
  • مارا (فارسی به عربی): نا
  • مارا‬ (فارسی به ترکی): bizi
  • مارا (حل جدول): انقلابی فرانسوی
  • مارا (فارسی به آلمانی): Uns