معنی سپندان در فرهنگ هوشیار

سپندان

سپندان

  • (اسم) گیاهی است از تیره صلیبیان که به طور خودرو در مناطق مرطوب و کنار جویها در اکثر نقاط ایران میروید. گلهایش کوچک و زرد رنگ و میوه اش خورجینک است و محتوی یک یا دو دانه است خدل فارسی حرف السطوح خردل صحرایی، تخم اسفند. یا سپندان خرد. تخم خردل. یا سپندان سرخ. تخم تره تیزک.

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی سپندان در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • سپندان (فرهنگ معین): (~.) (اِ.) خردَل که طبیعت آن گرم است.
  • سپندان (نام های ایرانی): پسرانه، خردل
  • سپندان (لغت نامه دهخدا): سپندان. [س ِ / س َ پ َ] (اِ) خردل و آن تخمی است دوایی. (از غیاث) (آنندراج) (برهان) (صحاح الفرس): خرفق، خردل فارسی بلغت اهل شام و بمصر به حشیشه السلطان شهرت دارد و آن نوعی از سپندان است که برگش عریض باشد. (منتهی الارب): مریخ دلالت کند بر سپندان و گندنا... و سپند و ترب. (التفهیم).
    کیکیز و گندنا و سپندان و کاسنی
    ...ادامه مطلب...
  • سپندان (فرهنگ عمید): خردل
  • سپندان (حل جدول): خردل
  • سپندان (مترادف و متضاد زبان فارسی): خردل، اسفند، سپند، سپندین، دانه اسفند
  • سپندان (فرهنگ پهلوی): گیاه اسپند، سپند گونه، مقدس