معنی سر و مر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سر و مر. [س ُ رُ م ُ] (ص مرکب، از اتباع) سخت فربه: سر و مر و گنده.

فرهنگ معین

(سُ رُ مُ) (ص مر.) (عا.) سالم، تندرست.

حل جدول

به معنی چاق و فربه است گویند سر و مر و گنده.

به معنی چاق و فربه است، گویند سر و مر و گنده

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) چاق و چله و سالم سالم و سرحال. یا سر و مر و گنده. چاق و چله و سالم.

فرهنگ عوامانه

به معنی چاق و فربه است گویند سر و مر و گنده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر