ساجور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ساجور. (اِخ) نام نهری است به منبج. (معجم البلدان). روی بناجیه ٔ حلب. (نخبه الدهر دمشقی). || موضعی است.
ساجور. (ع اِ) قلاده ٔ سگ. (مهذب الاسماء). گردن بند سگ. (دهار) (شرفنامه ٔ منیری). پالهنگ سگ. (زمخشری). قلاده و گلوبند سگ. (غیاث). ساجور الکلب، چوبی است که بر گردن سگ می نهند و بدانش میکشند. (معجم البلدان). گردن بند و چوبی باشد که بر گردن سگ بندند تا نتواند گریخت و نتواند جاوید. (برهان). چوب که بر گردن سگ بندند تا از سوراخ رز نتواند درشدن به انگور خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، سواجیر:
بدسگال تو و تجمل او
شبهی دارد از سگ و ساجور.
مسعودسعد (دیوان ص 267).
هر دری نیستم چو گربه ٔ رُس
شاید ار نیستم چو سگ ساجور.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 238).
[ع.] (اِ.) تکه چوب که با ریسمان به گردن سگ بندند، قلاده سگ. ج. سواجیر.
تکۀ چوب که با ریسمان به گردن سگ ببندند، قلاده، گردنبند سگ،
کلند (قلاده ی سگ) (اسم) تکه چوب که با ریسمان بگردن سگ بندند قلاده سگ جمع سواجیر.



