بغرنج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بغرنج. [ب ُ رَ] (ص) سخت. مشکل. عظیم سخت. بسیار درهم، چون معمایی صعب. پیچ در پیچ. برهم، درهم. ملتبس. پیچیده. معمایی. صاحب تعقید. معقد. مغلق. جاویده (در تکلم). نامفهوم. نارسا. (یادداشت لغت نامه).
فرهنگ معین
(بُ رَ) (اِ.) مشکل، دشوار.
فرهنگ عمید
درهموبرهم، مشکل، پیچیده، دشوار، نارسا،
فرهنگ فارسی هوشیار
در هم وبر هم
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.