beutel (m) به فارسی | دیکشنری آلمانی

beutel (m)
  • کیسه , جیب , کیسه پول , کیف پول , پول , دارایی , وجوهات خزانه , غنچه کردن , جمع کردن , پول دزدیدن , جیب بری کردن.

  • کیسه , کیف , جوال , ساک , خورجین , چنته , باد کردن , متورم شدن , ربودن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر