benzin (n) به فارسی | دیکشنری آلمانی

benzin (n)
  • (انگلیس) بنزین.

  • گاز, بخار, (amr.) بنزین , گازمعده , گازدار کردن , باگاز خفه کردن , اتومبیل رابنزین زدن.

  • گازولین , (amr.) بنزین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر