Losfahren به فارسی | دیکشنری آلمانی - جدول یاب

Losfahren به فارسی دیکشنری آلمانی

Losfahren
  • (.vi&.vt.n) اجازه , اذن , مرخصی , رخصت , باقی گذاردن , رها کردن , ول کردن , گذاشتن , دست کشیدن از, رهسپار شدن , عازم شدن , ترک کردن , (.وء): (لعاف) برگ دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر