Lineal (n) به فارسی | دیکشنری آلمانی - جدول یاب

Lineal (n) به فارسی دیکشنری آلمانی

Lineal (n)
  • فرمانروا, حکمران , رءیس , سر, خط کش.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر