pargner (verbe) به فارسی | دیکشنری فرانسوی - جدول یاب

pargner (verbe) به فارسی دیکشنری فرانسوی

pargner (verbe)
  • حراست کردن , نیکداشت کردن , نگهداری کردن , حفظ کردن , حمایت کردن. , نجارت دادن , رهایی بخشیدن , نگاه داشتن , اندوختن , پس انداز کردن , فقط بجز , بجز اینکه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر