longation (nom f minin) به فارسی | دیکشنری فرانسوی

longation (nom f minin)
  • کشیدگی , دراز شدگی. , کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن ,:بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر