valaista به فارسی | دیکشنری فنلاندی

valaista
  • روشن کردن , واضح کردن , توضیح دادن, متبلور کردن , متشکل کردن , شکل دادن, روشن کردن , توضیح دادن , شفاف , روشن, روشن فکرکردن , روشن کردن , تعلیم دادن, روشن کردن , منور کردن , روشن فکر ساختن, روشن کردن , درخشان ساختن , زرنما کردن , چراغانی کردن , موضوعی را روشن کردن , روشن (شده) , منور , روشن فکر, روشن کردن, فروغ , روشنایی , نور , اتش , کبریت , لحاظ , جنبه , اشکار کردن , اتش زدن , مشتعل شدن , ضعیف , خفیف , اهسته ,اندک ,اسان ,کم قیمت ,قلیل ,مختصر ,فرار ,هوس امیز ,وارسته ,بی عفت ,هوس باز ,خل ,سرگرم کننده ,غیرجدی ,باررا سبک کردن ,تخفیف دادن ,فرودامدن ,واقع شدن ,وفوع یافتن ,سر رسیدن ,رخ دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر