ruhjoa به فارسی | دیکشنری فنلاندی - جدول یاب

ruhjoa به فارسی دیکشنری فنلاندی

ruhjoa
  • کوبیدن , کبود کردن , زدن , ساییدن , کبودشدن , ضربت دیدن , کوفته شدن , کبودشدگی , تباره, دستگاه پرس , له کردن , بریدن , پاره کردن , خرد کردن, چکش چوبی , تخماق , چماق , گرز , توپوز , ضربت سنگین , باچکش زدن یاکوبیدن , خردکردن , له کردن , صدمه زدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر