omata به فارسی دیکشنری فنلاندی
omata
-
وابسته بودن , مربوط بودن , متعلق بودن , اختصاص داشتن , داشتن , دارا بودن , مال خود دانستن , اقرار کردن , تن در دادن , خود , خودم , شخصی , مال خودم, وابسته بودن , مربوط بودن , متعلق بودن , مناسب, دارا بودن , داشتن , متصرف بودن , در تصرف داشتن , دارا شدن , متصرف شدن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.