menness به فارسی | دیکشنری فنلاندی

menness
  • تا , تااینکه , تاانکه , تاوقتیکه ,:کشت کردن , زراعت کردن , زمین را کاشتن , دخل پول , کشو , دخل دکان , قلک , یخرفت, تا , تااینکه , وقتی که , تا وقتی که.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر