elmys به فارسی | دیکشنری فنلاندی

elmys
  • بستن , محکم زدن , چتری بریدن (گیسو) , صدای بلند یا محکم , چتر زلف, پوتین یاچکمه , اخراج , چاره یافایده , لگدزدن , باسرچکمه وپوتین زدن, اروین , ورزیدگی , کارازمودگی , تجربه , ازمایش , تجربه کردن , کشیدن , تحمل کردن , تمرین دادن, تراز , بطورناگهانی غضبناک شدن , بهیجان امدن , چهره گلگون کردن (در اثر احساسات و غیره) , سرخ شدن , قرمز کردن , اب را با فشار ریختن , سیفون توالت , ابریزمستراح را باز کردن (برای شستشوی ان) , تراز کردن , لگدزدن , باپازدن , لگد , پس زنی , تندی, نی بوریا , بوریا , انواع گیاهان خانواده سمار ,یک پر کاه , جزءی , حمله , یورش , حرکت شدید , ازدحام مردم , جوی , جویبار , هجوم بردن , برسر چیزی پریدن , کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن, هیجان , بهیجان اوردن , بتپش دراوردن , لرز , لرزه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر