byrokratia به فارسی | دیکشنری فنلاندی

byrokratia
  • رعایت تشریفات اداری بحد افراط , تاسیسات اداری , حکومت اداری , مجموع گماشتگان دولتی , کاغذ پرانی , دیوان سالا ری, نوار باریک قرمز , فرمالیته اداری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر