af ri به فارسی | دیکشنری فنلاندی

af ri
  • کار , امر , کاروبار , عشقبازی (با جمع هم میاید) , مقدار , اندازه , قدر , حد , معامله کردن , سر و کار داشتن با , توزیع کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر