معنی منظم‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Regular, Steady, Straight, Methodical, Neat, Orderly, Organic, Systematic, Taut, Tidy, Trim

فارسی به ترکی

derli toplu

فارسی به عربی

بنظام، نظامی

فارسی به ایتالیایی

ordinato

regolare A²

فارسی به آلمانی

Gewöhnlich, Gleichmäßig, Ordentlich, Regelmäßig, Regelrecht

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر