معنی مزد‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Consideration, Earnings, Hire, Pay, Remuneration, Wage

فارسی به ترکی

ücret

فارسی به عربی

اجر، تاجیر، راتب تقاعدی، أجْرٌ، أجره

فارسی به ایتالیایی

salario

stipendio

rimunerazione

compenso

paga

retribuzione

فارسی به آلمانی

Anstellen, Engagieren [verb], Gebu.hr [noun], Mieten, Pension (f), Vermieten, Lohn, Unternehmen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری