معنی گرفتن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bag, Catch, Clamp, Clasp, Dispossess, Flourish, Get, Invade, Take, Lock, Nail, Obstruct, Pluck, Receive, Reception, Recruit, Refine, Root, Shear, Shut, Strip, Suppose, Tackle, Win

فارسی به ترکی

almak, tutmak

فارسی به عربی

احصل علیه، اسر، اشغل، افترض، اوقد، تزوج، خطف، صید، قبضه، مسکه، مسمار، مقص، وارد، وقف، استلام

فارسی به ایتالیایی

beccare

afferrare

pigliare

prendere

tenere

فارسی به آلمانی

Anhalt (m), Enthalten, Gelten, Halt, Halten, Bringen, Dauern, Einnehmen, Einschlagen, Nehmen, Erhalten [verb], Nagel (m), Nageln, Heiraten [verb]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری