معنی کمک‌ کردن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Aid, Assist, Bail, Benefit, Encourage, Contribute, Help, Second, Minister, Relieve, Succor, Succour, Support, Tide

فارسی به ترکی

yardım etmek

فارسی به عربی

اشعر بالارتیاح، ساعد، سهل، مساعده، ید

فارسی به ایتالیایی

aiutare

favorire

soccorrere

فارسی به آلمانی

Arbeitskraft (f), Hand (f), Hand, Langen, Reichen, Zeiger (m), Helfen, Hilfe (f), Hilfe (f), Hilfe, Hilfeleistung (f), Hilfen, Stütze (f), Erleichtern [verb]

پیشنهادات کاربران

یاوری نمودن

یاری، یاوری، امداد، مدد، دستگیری، تعاون

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر