معنی کره‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Ball, Butter, Globe, Moon, Offspring, Orb, Sphere, Spread, Youngling

فارسی به ترکی

kare

tereyağı

فارسی به عربی

زبد، کره ارضیه، مجال

فارسی به ایتالیایی

burro

فارسی به آلمانی

Butter (f), Erdkugel (f), Globus (m), Kugel (f), Weltkugel (f)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر