معنی چیدن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Cut, Clip, Dispose, Make, Nip, Pick, Pluck, Range, Set, Stow

فارسی به ترکی

koparmak, dermek, devşirmek, kırkmak, kırpmak, sıralamak

فارسی به عربی

اختیار، دبوس، رتب، سحب، شذب، عزم، قص، قطع، محصول، هاله

فارسی به ایتالیایی

cogliere

فارسی به آلمانی

Abschneiden, Aufschnitt (m), Kürzung (f), Schliff, Schnitt (m), Beziehung (f), Raufen, Zerren, Ziehen, Zug (m), Zugkraft (f), Zupfen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر