معنی چرخیدن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Circle, Circulate, Compass, Eddy, Gyrate, Reel, Revolve, Rotate, Round, Swirl, Turn, Wheel

فارسی به ترکی

dönmek

فارسی به عربی

بکره، تحول، دواره، دور، دوران، دوره، طاحونه، عجله

فارسی به ایتالیایی

svoltare

girare

فارسی به آلمانی

Rad [noun], Windmühle (f), Windmühle

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر