معنی پهن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Broad, Dung, Excrement, Muck, Outspread, Square, Wide, Extended

فارسی به ترکی

geniş

فارسی به عربی

ختم، سهل، شقه، عریض، فی الخارج، کبیر، واسع

فارسی به ایتالیایی

largo

فارسی به آلمانی

Blank [adjective], Einfach, Im ausland, Schlicht, Weit, Flach, Groß weit umfassend, Groß, Mietwohnung (f), Platt, Stempel [noun], Überständig, Weit, Wohnung

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر