معنی پشتیبانی کردن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Further, Enlist, Espouse, Stick, Stay, Support, Underpin, Underpinning
فارسی به ترکی
desteklemek
فارسی به عربی
اجتماع، اسناد، بطل، ثانیه، دعامه، دعم، مساعده
فارسی به آلمانی
Hilfe (f), Hilfe, Hilfeleistung (f), Hilfen, Sekunde (f), Zweit-, Zweit, Zweite (m), Zweiter (m), Zwot-, Sicherungskopie [noun]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.