نماینده به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Procurator, Agent, Delegate, Deputy, Emissary, Representative
فارسی به ترکی
ajan
فارسی به عربی
تمثیل، عامل، مبعوث، ممثل، مندوب، موشر، نائب، وکیل
فارسی به ایتالیایی
candidato
rappresentante
فارسی به آلمانی
Abgeordnete, Abgeordneter, Darstellend, Vertreter (m), Agent, Faktor [noun], Stellvertretung [noun]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.