معنی نشان‌ دادن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Argue, Declare, Demonstrate, Depict, Disclose, Display, Evidence, Exhibit, Expose, Indicate, Infer, Show, Mark, Point, Present, Produce, Prove, Reflect, Register, Reveal, Say, Signify, Specify, Spread, Testify, Unravel, Unroll

فارسی به ترکی

göstermek, işaret etmek

فارسی به عربی

اشر، تظاهر، دلیل، سجل، شغل، صعد الموقف، صور، عرض، قدم، مارس، نقطه، إراءَه

فارسی به ایتالیایی

indicare

mostrare

segnalare

manifestare

dimostrare

فارسی به آلمانی

Ausstellen, Betätigen, Schau (f), Vorführen, Vorführung (f), Einschreiben, Register (n), Verzeichnis (n)

پیشنهادات کاربران

نمودن

ارائه

نمایش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری