معنی ناجور به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Anachronism, Awry, Anomalous, Awkward, Dissident, Dissonant, Divergent, Foreign, Fragmentary, Heterogeneous, Ill-Assorted, Ill-Suited, Inappropriate, Incompatible, Incongruous, Inconvenient, Inept, Irreconcilable, Misfit, Wrong, Off-Key, Random, Spotty, Streaky, Unfit, Unfriendly

فارسی به عربی

احمق، اشف، بعیدا، خاطی، غیر متوافق، غیر مستوی، غیر ملائم، غیر مناسب، متباین، متنافر، متناقض

فارسی به آلمانی

Bedauernd, Bedaure, Leidtun, Traurig, Unpassend, Untüchtig, Verzeihung

پیشنهادات کاربران

بی ریخت، لنگه به لنگه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر