معنی مقام‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Ate, Bench, Berth, Chair, Condition, Cy _, Dimension, Place, Job, Level, Office, Position, Post, Range, Rank, Station, Stature, Status, Step

فارسی به ترکی

makam

فارسی به عربی

برید، رتبه، عنوان، قوام، کرامه، محطه، موقع، وضع

فارسی به ایتالیایی

posto

dignità

rango

فارسی به آلمانی

Absenden, Anschlagen, Einstellung (f), Justierung (f), Pfahl (m), Pfosten, Post (f), Posten, Setzend, Titel (m), Überschrift (f)

پیشنهادات کاربران

جاه

مسند

رتبه-شان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر