معنی معین به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Accessory, Decided, Definite, Determinate, Determinative, Set, Stated

فارسی به ترکی

belirli

فارسی به عربی

حریص، حلیف، قابل للتعیین، مساعد، معین، موکد

فارسی به ایتالیایی

specifico

فارسی به آلمانی

Verbuendete

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر