معنی معمول به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Conventional, Customary, Going, Ordinary, Orthodox, Popular, Proper, Standard, Usual

فارسی به عربی

ذهاب، عادی، وضع طبیعی

فارسی به آلمانی

Funktionierend, Gehend, Geschwindigkeit (f), Weggehend

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر