معنی معلوم به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Apparent, Given, Definite, Determinable, Determinate, Evident, Set
فارسی به ترکی
belli
فارسی به عربی
ظاهر، قابل للتعیین، موکد، نشیط، واضح
فارسی به آلمانی
Offensichtlich [adjective], Scheinbar; anscheinend, Taetig
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.