معنی معتدل‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Equable, Mild, Moderate, Reasonable, Soft, Tempered

فارسی به ترکی

ılıman

فارسی به عربی

اخضر، سمسار، صاحی، معتدل، وسط

فارسی به ایتالیایی

moderato

فارسی به آلمانی

Datenträger (m), Durchschnittich, Mitte (f), Mittel (n), Gemäßigt, Ma.ssig [adjective], Mässig, Gelind, Grün, Leicht, Mild, Sanft

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر