معنی معتاد‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Addict, Dependent, Confirmed, Freak, Given, Fiend, Oholic _, Junky, User

فارسی به ترکی

alışılmış

فارسی به عربی

راسخ، مالوف، متعود، مدمن

فارسی به ایتالیایی

tossico

drogato

فارسی به آلمانی

Gewohnt [adjective]

پیشنهادات کاربران

عملى

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر