معنی مدت‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Continuance, Distance, Interval, Space, Span, Spell, Stretch, Term, Time, While, Years

فارسی به ترکی

süre

فارسی به عربی

امتداد، حیاه، طول، فتره، مده، وقت، أَجَلٌ

فارسی به ایتالیایی

tempo

durata

فارسی به آلمانی

Abschnitt (m), Leben (n), Lebensdauer (m), Periode (f), Punkt (m), Standzeit (f), Zeit (f), Zeitlich, Zeitpunkt (n), Zeitraum (m), La.nge [noun]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر