معنی محدود به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Bound, Close, Earthbound, Finite, Limited, Narrow, Parish-Pump, Restricted, Small-Scale, Strait
فارسی به عربی
بیئه، ضیق، محدود، محدوده، معتدل
فارسی به ایتالیایی
ridotto
فارسی به آلمانی
Begrenzt, Beschränkt, Eng, Ma.ssig [adjective], Schmal [adjective]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.